با استرس های دوران عقد چگونه برخورد کنیم؟ www.taknaz.ir
یكی از مهم‌ترین مراحل زندگی هر انسانی ازدواج است و انتخاب همسر، اساسی‌ترین انتخابی كه هر فرد در دوران زندگی‌اش انجام می‌دهد. اگر از هر فرد مجردی بپرسیم كه چه ملاك‌هایی را برای انتخاب همسر آینده خود در نظر گرفته‌ است، مطمئنا او در میان ملاك‌های خود، به داشتن علاقه دو طرفه نیز معتقد است.
در واقع اكثر افراد اعتقاد دارند كه
ازدواج باید از روی عشق و علاقه صورت پذیرد؛ حال بعضی، علاقه و روابط منطقی را می‌پذیرند و بعضی دیگر عشق ظاهری و بعضی دیگر هر دو را توأمان.
اما تنها شروع زندگی مشترك با هر نوع اعتقادی در مورد عشق و علاقه از سوی طرفین كافی نیست؛ یعنی حتی اگر عشق بین آنها واقعی و بدون ترس باشد و نفر مقابل را به خاطر لیاقت‌ها، توانایی‌ها و مهارت‌های اجتماعی و فردی دوست داشته باشند باز هم باید مهارت‌هایی را پیش از ازدواج بیاموزند تا بتوانند به خوبی دوران پیش رو را مدیریت كنند و باعث آرامش، امنیت و افتخار یكدیگر شوند.

طی مراسم ازدواج به سبك ما ایرانی‌ها، معمولا دورانی بین عقد و عروسی در نظر گرفته می‌شود. خانواده‌ها به خاطر مسائل شرعی و اخلاقی، پس از پسند كردن و شناخت یكدیگر و قبول شرایط،
دوران كوتاهی را به‌ عنوان دوران نامزدی در نظر می‌گیرند و بعد از آن، قبل از اینكه مراسم عروسی را به پا و عروس و داماد را راهی خانه خودشان كنند، آنها را به عقد یكدیگر درمی‌آورند.

همه آنهایی كه سال‌ها از دوران نامزدی‌شان گذشته، وقتی به تازه عروس و دامادها نگاه می‌كنند شاید به نوعی حسرت آن دوران را می‌خورند و چنین به آنها گوشزد می‌كنند كه تا می‌توانند از این لحظات لذت ببرند. روانشناسان بر این اعتقادند كه این دوران می‌تواند برای خیلی از زوجین دوران سختی باشد چرا كه آنها به‌ دلیل بی‌تجربگی قادر به مدیریت درست مسائل نیستند و این چنین بیان می‌كنند كه حتی هستند زن و شوهرهایی كه پس از مراسم عروسی به خانه خود رفته‌اند و به كمك هم توانسته‌اند خیلی از مشكلات زندگی را حل كنند اما همین زوجین در مدت زمان قبل از عروسی به محض روبه‌رو‌شدن با موضوعی كه مطابق میلشان نبوده سریعا نسبت به همسر خود موضعگیری كرده و خانواده‌ها را وارد ماجرا كرده‌اند.

اما برای اینكه از استرس‌ها و درگیری‌های احتمالی كاسته شود باید افراد از همان روزی كه تصمیم به ازدواج می‌گیرند، درست رفتار كردن، مدیریت برنامه‌ها و آینده‌نگری را نیز از اصول اولیه یك ازدواج موفق بدانند و در جهت آن گام بردارند.

سنگ‌ها را وا بكنید
عروس و دامادها مضطرب انجام مسائلی هستند كه می‌بایست برای شكل‌گیری مراسم عروسی طبق عرف دو خانواده صورت پذیرد. مشخص نبودن مسائل دیگری مثل وضعیت شغلی پسر، مسكن، باقی‌ماندن قسمتی از تحصیل دختر یا پسر و ... نیز می‌تواند بر شدت این نگرانی‌ها بیفزاید. برای اینكه زوجین از چنین اضطراب‌هایی بكاهند باید قبل از عقد و خواستگاری و قبل از اینكه دلبستگی‌های دوطرف بیشتر شود تمام موضوعات را صادقانه با یكدیگر مطرح كرده و خواسته‌های منطقی خود را بیان كنند و در این بین احیانا اگر مشكلی هم باشد كه فكر می‌كنند قادر به حلش نیستند، آن را به بزرگ‌ترها واگذار كنند.

اول، برنامه‌ریزی
كلید شكل‌گیری یك مراسم عروسی خوب، برنامه‌ریزی درازمدت برای آن است. خیلی از دختر و پسرها و خانواده‌هایشان بعد از صیغه عقد تا نزدیكی‌های شب عروسی دست روی دست می‌گذارند و كار خاصی انجام نمی‌دهند اما اگر كمی واقع‌بین باشند می‌فهمند كه خود آنها به دلایل مشخصی این مدت زمان را تعیین كرده‌اند تا بتوانند مقدمات ازدواج را فراهم آورند.
اول از همه شما باید طوری برنامه را بچینید كه هم بتوانید به خوبی به كارها برسید و هم از این زمان لذت مخصوص به‌خودش را ببرید.

آوردن برنامه‌ها روی كاغذ
عروس و داماد جدا از خانواده‌های خود، جداگانه باید آنچه را كه فكر می‌كنند باید انجام شود روی كاغذ بیاورند، سپس آنها را فقط با والدین خود مطرح كنند و بعد از نتیجه‌گیری، موضوعات را فقط به همسر خود بگویند.

در این زمان ممكن است زوجین با هم دچار تعارض شوند؛ به این معنی كه فرد تمایل به انجام كاری دارد، درصورتی كه فرد مقابل او از انتخاب چنین حالتی سر باز می‌زند؛ برای مدیریت تعارضات پیش آمده سه كار را انجام دهند؛ نخست آنكه برای مواردی كه در نظر گرفته‌اند اولویت قائل شوند. كدام مورد برحسب زمان باقیمانده و موقعیت مالی و همچنین شرایطی كه می‌تواند برای آنها در آینده ایجاد كند، ارجحیت دارد؟

در مرحله آخر حالا كه عروس و داماد در جریان همه امور قرار گرفته‌اند، به تقسیم وظایف بین خودشان بپردازند.

گوش‌كردن فعال را همین حالا یاد بگیرید
هریك از زوجین اگر خواسته‌ای را عنوان كرده‌اند ولی احساس می‌كنند كه طرف مقابل از این مورد ناراحت است، سعی كنند از تكنیك گوش كردن فعال به نحو مطلوب بهره ببرند؛ به این معنی كه هم همسر خود را درك كنند و هم خواسته خود را به بهترین نحو ممكن بگویند.

این تكنیك در آینده نیز بسیار به‌دردشان خواهد خورد. گوش كردن فعال چند مرحله دارد:

1 - درك احساسات
یعنی اینكه اول از همه ناراحتی طرف مقابل را به خوبی متوجه شویم.

2 - انتقال احساسی
یعنی احساس همدردی كردن و سعی در برگرداندن آرامش به همسر خود کنیم.

3 - ‌علت ناراحتی
به معنای اینكه علت دلخوری و ناراحتی همسرمان را جویا شویم.

4 - ‌بیان صریح نظرات خودمان و تبادل نظر در مورد آن.

البته تمام مراحل فوق فقط با تمرین و صبر حاصل می‌شود ضمن اینكه منتظر نباشیم تا فقط فرد مقابل دست به اجرای آنها بزند و خودمان نیز در انجام آنها تلاش كنیم.

از كاه‌ كوه نسازید
مطمئن باشید به خیلی از اتفاقات، بعدها خواهید خندید، پس سعی نكنید با سختگیری‌های بیش از اندازه جلوی همدیگر سنگ بیندازید زیرا پس از عقد خود شما هم از سختگیری خودتان متضرر خواهید شد.

پاسخ به سؤالاتی كه ذهن‌مان را مشغول كرده
"مونیكا منزلیس" در كتاب «هزار و یك پرسش پیش از ازدواج » به دخترها و پسرها این چنین پیشنهاد می‌كند كه آنها قبل از مراسم عروسی به‌ تنهایی به پرسش‌های زیر پاسخ دهند و سپس با نامزدشان آنها را بررسی كنند:

چه احساسی درباره ازدواج كردن دارید؟
آیا از ازدواج كردن خوشحالید یا سعی می‌كنید در این مورد فكر نكنید؟
آیا احساس می‌كنید كه رابطه شما و نامزدتان مشكلی دارد، اما نمی‌توانید علت را تشخیص دهید؟
آیا سعی می‌كنید كه خودتان را متقاعد كنید كه نامزدتان همان همسر مناسب شماست؟
‌آیا برای برنامه‌ریزی مراسم ازدواج مردد هستید؟ آیا از تماشای لباس عروس یا كارت دعوت ناراحت می‌شوید؟
آیا دیگران بیش از شما برای ازدواج‌تان شور و شوق دارند؟
‌آیا فكر می‌كنید كه والدین شما دوست دارند هرچه زودتر این مدت زمان تمام شود و شما را راهی خانه خودتان كنند؟
آیا می‌ترسید كه بعد از پایان محبت‌های دوره نامزدی و شور و شوق جشن عروسی، از ازدواج‌تان پشیمان شوید؟
آیا می‌ترسید كه پس از ازدواج آزادی یا هویتتان را از دست بدهید؟
آیا هنوز تا حدودی از واژه تعهد می‌ترسید؟

بنابراین هیچ موضوعی را به حال خود رها نكنید. این طرز فكرها كه « انجام این كار وظیفه طرف مقابل است، اگر صادقانه عمل كنم ناراحتی‌ها را بیشتر می‌كند، اصلا این موضوع به من ربطی ندارد و...» ناشی از تلقین‌های ذهنی بی‌ موردی است كه تازه‌ عروس‌ها و تازه‌ دامادها دارند.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

گیرنده تلویزیون دیجیتال (DVB-T)


تاریخ: سه شنبه 8 / 11 / 1391برچسب:,
ارسال توسط احمد
چطور در ازدواج دوم موفق باشیم ؟ www.taknaz.ir
یکی از مهم ترین نکته ها در ارتباط با ازدواج دوم که می تواند تاثیرگذار باشد، موضوع مشکلات حل نشده با همسر سابق است.
 
 
اکثر کسانی که ازدواج اولشان به دلیل طلاق یا فوت همسرشان نتیجه ای نداشته است، ماه های اول یا حتی چند سال اول قاطعانه می گویند حرف از ازدواج نزن. مخصوصا افرادی که طلاق می گیرند به واسطه سختی هایی که کشیده اند، نسبت به ازدواج مجدد اظهار بی تمایلی می کنند.
اکثر این افراد مدتی بعد دوباره تصمیم به ازدواج می گیرند، اما به دلیل یک تجربه ناموفق طبیعتا برای ازدواج دوم با محدودیت های ویژه ای روبه رو هستند.
متاسفانه برخی افراد وقتی می خواهند دوباره ازدواج کنند، بیشتر به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فرار از تنهایی یا حتی برای رو کم کنی همسر سابق و خانواده اش یا رفع نیازهای عاطفی، جنسی و مالی و بدون در نظر گرفتن معیار مناسب و فقط برای فرار از شرایط موجود تن به ازدواج مجدد می دهند. در حالی که کسی در ازدواج مجدد موفق تر است که بتواند فارغ از ازدواج اول با انگیزه های سالم و بهتری دست به انتخاب بزند.
 
خصوصیات مشترک در همه ازدواج های دوم
 
کسانی که دو بار ازدواج می کنند ، معمولا دارای خصوصیات مشترکی هستند. از جمله این که خودشان را بی تقصیر می دانند در حالی که در هر طلاقی طرف بی تقصیر وجود ندارد.
اما با گذشت زمان و ورود به زندگی مشترک، تمام ایرادهایی که در همسر سابقشان وجود داشته، این بار در زندگی جدیدش جستجو می کنند. در حالی که اصلا متوجه احساس وسواس گونه خود نسبت به مسائل کوچک نبود.
هر فردی پس از طلاق به ایراد و اشکال طرف مقابل بیشتر تاکید و تکیه می کند. تجربه نشان داده بیشتر افراد بعد از ازدواج مجدد به دنبال عیب و ایرادهای طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستی هایی که در انتخاب همسر و زندگی مشترک داشته اند، توجه چندانی نمی کنند. رفتار و رویه زندگی گذشته نیز به طور معمول در زندگی مشترک آینده تکرار می شود. رفتار و عملکرد همسران در زندگی مشترک اول و دوم از ثبات و پایداری نسبی برخوردار است.
 
مشکلات حل نشده با همسر سابق
 
یکی از مهم ترین نکته ها در ارتباط با ازدواج دوم که می تواند تاثیرگذار باشد، موضوع مشکلات حل نشده با همسر سابق است.
 
نکته: متاسفانه ازدواج های دوم بیشتر به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فرار از تنهایی یا رفع نیازهای عاطفی جنسی و مالی و بدون در نظر گرفتن معیار مناسب انجام می شود
البته این امر در همه ازدواج های مجدد اتفاق نمی افتد.به هر حال زندگی هایی که منجر به طلاق شده دارای مجموعه ای از تعارض ها، مشکلات و درگیری هایی بوده که کار را به طلاق کشانده است. مقداری از این مشکلات پس از جدایی و به دلیل نبود همسر به مرور زمان فراموش می شود، اما برخی مسائل همچان پابرجا می ماند. درصد قابل توجهی از این مشکلات به دلیل فرزندان ازدواج سابق است. بعضی از این مشکلات از طریق فرزندان به دلیل حل نشدن مشکلات بین والدین و فرزندان به زندگی جدید سرایت می کند.
 
همچنین مقدار قابل ملاحظه ای از رفتار و عملکرد همسران در زندگی مشترک از طریق برخورد با همسر سابق آشکار می شود.
 
به عبارتی پنهانی ترین رفتار فرد در برخورد با همسر سابق خود را نشان می دهد. مثلا ممکن است فرد پنهان کاری هایی در ازدواج دوم داشته باشد که با پرس و جو می توان تا حدودی به شناخت دست یافت.
نه تنها در ازدواج دوم بلکه در اولین ازدواج نیز نامزدی ها و عقدهایی که به هم خورده است باید مورد بررسی قرار گیرد.
 
عشق و ازدواج دوم
 
هر زن و مردی به ارتباطی لطیف و عاشقانه با همسر نیاز دارد. حتی همسرانی که به عشق نیازمندند به طور نسبی مشکلات و اختلافاتی با یکدیگر دارند، اما این اختلافات کمرنگ تر از عشق میان آنهاست.
برخورداری از ارتباطی عاشقانه با همسر، احساسی بسیار ارزشمند است. این اتفاق می تواند در ازدواج دوم نیز رخ دهد.
 
یکی از معیارهای سنجش موفقیت در ازداوج دوم، ارتباط عاشقانه و موفقی است که بین زن و شوهر به وجود می آید. این افراد عبارت « گل بی عیب خداست » را کاملا درک کرده اند.
همه ازدواج های دوم اگر با بررسی های لازم انجام شده باشد به اندازه ازدواج اول شانس موفقیت دارند. بسیاری از کسانی که تجربه زندگی مشترک را دارند، قدر زندگی را بهتر می دانند. افراد معمولا پس از طلاق در حد و اندازه هایی نسبت به مشکلات خود در زندگی گذشته شان آگاهی پیدا می کنند که البته کافی نیست.
 
دیگر شرط موفقیت این دسته از افراد بسته به این است که فرد یک بازه زمانی قابل قبولی را سپری کرده باشد، در حالی که یکی از دلایل شکست در ازدواج دوم همین بازه زمانی است، چرا که هنوز مشکلات روحی و روانی فرد پابرجاست در حالی که زندگی مشترک قبلی بسته شده است.
همچنین کسانی که به ازدواج مجدد اقدام می کنند، اگر دارای فرزند باشند، شرایطشان کمی متفاوت است. این افراد به دلیل داشتن فرزند، دیرتر ازدواج می کنند. برخی از آنها نیز بعد از بزرگ شدن فرزندانشان به ازدواج مجدد اقدام می کنند.
 
با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنیم؟
 
معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.
نکته بسیار مهم در این زمینه خودجوشی و طبیعی بودن عواطف و احساسات است. تجربه نشان داده است، فرد اگر به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت.
 
چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نیز مورد علاقه و احترام همسرش است، چنین امری روی نگرش و علاقه مندی او نسبت به همسر دوم اثر مثبت و سازنده ای دارد.
 
حتی در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.
اشتباه دیگر افراد را در این مورد مجبور کردن فرزند بویژه در سنین کم به گفتن «مامان» یا «بابا» به شخص تازه وارد در خانواده می داند.
 
گاهی در برخی خانواده ها می بینیم که کودک را به گفتن بابا یا مامان مجبور می کنند. در حالی که کودک اگر خودش نخواهد طرف مقابل را مادر یا پدر خطاب کند، این اجبار اثر سوء خواهد داشت.
کودکانی که پدر و مادرشان به علت جدایی اقدام به ازدواج مجدد می کنند، شرایط سخت تری را می گذرانند، زیرا کمتر حاضر به پذیرش عضو جدید خانواده می شوند.
بهتر است در این مورد تصمیم را به عهده خود کودک بگذاریم و به او زمان بدهیم تا بتواند با این مساله کنار بیاید.
 
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 

گیرنده تلویزیون دیجیتال (DVB-T)


تاریخ: سه شنبه 8 / 11 / 1391برچسب:,
ارسال توسط احمد

نشانه هایی که نشان میدهد برای ازدواج آمادگی ندارید ! www.taknaz.ir
 
به نظر می‌رسد که این روزها وقتی اخبار مربوط به طلاق گرفتن بعضی و ازدواج یا نامزد کردن بعضی دیگر را می‌شنوید، تعجب می کنید. واقعیت این است که ازدواج برای همه آدمها مناسب نیست. گاهی‌اوقات زمان آن هنوز نرسیده است؛ خیلی وقت‌ها هم فرد موردنظرتان فرد مناسبی نیست. برای خیلی‌ها قبول کردن این مسئله سخت است. اما اگر واقعیت را نپذیریم و کورکورانه وارد زندگی زناشویی شویم، اثرات آن به جز خودتان خیلی‌های دیگر را هم درگیر خواهد کرد (در بسیاری از موارد شکست یک ازدواج موجب شکست بچه‌ها و شکست کل جامعه می‌شود). یکی از دلایل مهم برای بالا رفتن میزان طلاق یک دلیل بسیار ساده است: خیلی از ما زمانی ازدواج می‌کنیم که اصلاً برای آن آمادگی نداریم.

بهترین راه برای کنار آمدن با یک ازدواج شکست‌خورده، این است که پیشدستی کنید زیرا وقتی یک ازدواج با شکست روبه‌رو شود، برگرداندن و درست کردن آن بسیار مشکل است. ازآنجاکه پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، خیلی مهم است که بفهمیم چطور تشخیص دهیم برای ازدواج آمادگی داریم یا نه.

در زیر به ۱۲ نشانه عدم آمادگی افراد برای ازدواج اشاره می‌کنیم. البته نشانه های دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد و شاید نشانه‌ای را جا انداخته‌ایم، ولی در هر صورت جوانب متعدد آمادگی برای یک ازدواج موفق را نباید دست کم گرفت.


1. بیشتر درگیر مراسم عروسی هستید تا خود ازدواج.

خیلی‌وقت‌ها بیشتر زمان صرف آماده‌سازی و برنامه ریختن برای جزئیات مراسم عروسی می‌شود تا اینکه خود ازدواج موردنظر قرار گیرد. اگر بیشتر از اینکه درمورد وضعیت بدهی‌های همسر آینده‌تان بدانید، در مورد سالن مراسم عروسی اطلاعات دارید، ازدواج هنوز برای شما مناسب نیست.

۲. هنوز بین شما اعتماد ایجاد نشده است.

اعتماد یکی از ضروری‌ترین فاکتورهای ازدواج است. اما بعضی‌ها فکر می‌کنند که نمی‌توان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر می‌کنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کرده‌اید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطه‌ای بدون اعتماد باقی نمی‌ماند.

۳. نمی‌توانید تصور کنید پدر یا مادر فرزند او باشید.

وقتی با کسی وارد رابطه می‌شوید که قبلاً ازدواج کرده و از زندگی سابق خود بچه دارد، علاوه بر خود او، در واقع با فرزندش هم وارد رابطه شده‌اید. خیلی‌ها را می‌بینیم که می‌گویند، "خودش را خیلی دوست دارم اما بچه‌اش را نه". متاسفانه این موقعیت اصلاً جالب نیست. بچه‌ها بخش دائم و مهم این رابطه هستند.

۴. خیلی وقت است که با کسی رابطه نداشته‌اید.

در مورد این مورد آمار حرف‌های بیشتری دارد. اکثر تحقیقات تمایزی دقیق در میزان طلاق برحسب تعداد سال‌هایی که زوج‌ها رابطه قبل از ازدواج دارند نشان می‌دهند. اگر زوج در کمتر از دو سال با هم آشنا شده و ازدواج کنند، میزان طلاق بسیار بالاتر از زمانی است که زمان بیشتری را قبل از ازدواج با هم در ارتباط بوده‌اند. یک مورد جالب اینکه زمان بسیار زیاد برای آشنایی قبل از ازدواج نیز (بالاتر از ۵ سال) عواقب منفی را در زندگی زناشویی نشان داده است.

۵. در مورد مسائل حیاتی‌تان توافق نکرده‌اید.

اگر بدون اینکه در مورد مسائل مهم زندگی با هم حرف بزنید و تصمیم‌گیری کنید سر سفره عقد رفته‌اید، کارتان اشتباه است. مسائل حیاتی ازدواج، ارزش‌های شما، تیپ شخصیتی‌تان و مسائل غیرقابل توافق است. اینها همه چیزهایی هستند که باید بدانید و هیچوقت آنها را برای کسی تغییر ندهید. مسائل مهم و حیاتی شما اهمیت زیادی دارند زیرا کلید یک رابطه موفق ارتباط و گفتگو و حل اختلافات است. با این مسائل باید بعنوان فرصت‌هایی برای تبادل نظر و عقیده و حل مشکلات استفاده کنید.

۶. آماده مصالحه نیستید.

هیچوقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگراینکه تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمان‌ها و شرایط سخت، آدم‌ها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش می‌دهند: یا خودخواه می‌شوند و فقط به خودشان فکر می‌کنند و یا ازخودگذشته می‌شوند و فقط به طرف مقابلشان فکر می‌کنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکرده‌اید.

۷. تحت‌ فشار هستید.

آیا به این دلیل می‌خواهید ازدواج کنید که تحت تهدید یا اولتیماتوم هستید؟ اگر اینطور است، اصلاً نباید اینکار را بکنید. ازدواج باید آزادانه و با عشق و احترام از طرف هر دو نفر انتخاب شود. اگر کسی برای ازدواج مجبورتان کرده یا تحت فشارتان گذاشته است، بهتر است که یک بازنگری در مورد اساس و بنیاد رابطه‌تان داشته باشید.

۸. زبان عشقتان یکی نیست.

ناتوانی برای درک و دریافت و یا ابراز زبان عشق طرف‌مقابلتان موجب ویرانی رابطه است. اگر عشقتان را به زبانی که طرف‌مقابلتان درک می‌کند ابراز نکرده یا عشق طرف‌مقابل را به زبان خودتان دریافت نکنید، به این معنی است که شما و همسرتان هیچوقت به طور کامل عشق را احساس نخواهید کرد.

۹. جذابیت جنسی برای هم ندارید.

خیلی ساده است، ممکن است شوهرتان بهترین مرد روی کره زمین باشد اما اگر از نظر جنسی به او جذب نشوید، رابطه‌تان خیلی زود برهم خواهد خورد.

۱۰. با اعتیاد یا مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کنید.

آسیب‌شناسی چیزی است که خیلی در گفتگوهایی که در مورد ازدواج می‌شود، موردنظر قرار نمی‌گیرد. افراد بسیار زیادی در کشور ما و سرتاسر جهان از آسیب‌شناسی منفی رنج می‌برند. این یعنی خیلی‌ها به مشکلاتی مثل اختلال شخصیت‌های غیراجتماعی، اجتماع‌پریش و روان‌‌پریش مبتلا هستند. خط آخر اینکه داشتن ذهن و روان سالم پیش‌نیاز داشتن یک رابطه سالم است.

۱۱. بیش از حد توانتان انرژی می‌گذارید.

وصل شدن دو نفر، وصل شدن دو خانواده و دو گروه دوستان هم هست. فشار اجتماعی معمولاً یکی از مهمترین علت‌های طلاق است. باید از خودتان بپرسید، "من به چه قیمتی در این رابطه هستم؟" اگر قرار است از دوستانتان یا خانواده‌تان به خاطر طرف‌مقابل بگذرید، این قیمت بسیار بالایی است که باید بپردازید. دلیل آن این است که اگر همه چیز بین شما و طرف‌مقابل برهم بخورد، شما هم از نظر احساسی و هم اجتماعی شکست خواهید خورد.

۱۲. ذهنتان هنوز سردرگم است.

اگر به این دلیل نگران ازدواج هستید که احساس می‌کنید فردی بهتر ممکن است بعدها بر سر راهتان قرار گیرد، ازدواج هنوز مناسب شما نیست. وقتی ازدواج می‌کنید، باید اطمینان کامل داشته باشید که این فرد، بهترین برای شماست و بدون او قادر به زندگی کردن نیستید.
 

گیرنده تلویزیون دیجیتال (DVB-T)


تاریخ: سه شنبه 8 / 11 / 1391برچسب:,
ارسال توسط احمد
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 138
بازدید کل : 89889
تعداد مطالب : 291
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1

Alternative content